سلام
دوست دارم از آنجایی که به ایرانگردی علاقه زیادی دارم اولین پستم رو از خاطرات سفر به چابهار شروع کنم
مقدمه :
اواخر سال 86 و اوایل سال 87 در حالی که یه جوان 21 ساله بودم و چندماهی از شروع به کارم در شرکت خصوصی نگذشته بود که ماموریت کاری خوردم به چابهار و 6 ماه آشنایی کامل با بلوچستان .
پائیز 97 : اواسط پائیز پیشنهاد سفر به چابهار رو با خانمم(نجاح) و پسرم(آرین)در میان گذاشتم و گفتم میخوام بعد از 11 سال دوباره برگردم چابهار و خاطرات قبلم رو زنده کنم
{ همیشه خاطرات چابهارم رو برا آرین (پسرم)تعریف میکردم و همیشه بهم میگفت بابا یه بار ما رو ببر چابهار (آرین پنج سال و نیم داره) }
با استقبال همسر و پسرم روبرو شدم ، ولی یه مشکل بزرگ وجود داشت و اونم فاصله 1300 کیلومتری شیراز به چابهار
یه بار پیشنهادم رو با یکی از دوستای خوبم(جعفر و خانومش زهرا) در میان گذاشتم و اونم بی برو و برگرد قبول کرد .
البته اینو بگم برنامه ریزی کرده بودم اگر جور بشه تعطیلات بهمن بریم .
گذشت تا اوایل بهمن و دیدم از جعفر خبری نشد ! منم کم کم بی خیال موضوع بودم چون رفتن 1300 کیلومتر با رانندگی خودم تنهایی میشه گفت غیرممکن بود اونم تعطیلات 5 روزه !
مجدد داشتم برنامه ریزی تعطیلات میکردم که خانوادگی مجدد به چابهار رای دادیم . به جغفر زنگ زدم و گفتم خبریت نشد و جالب اینکه گفت من که اوکی هستم!! بماند که دیگه من چه چیزایی به جعفر گفتم . بالاخره تصمیم به رفتن شد و تاریخ 18 بهمن حرکت .
جعفر و خانومش ظهر 17 بهمن از سمیرم حرکت کردن به سمت شیراز و مقرر شد بامداد حرکت کنیم
تا ظهر 17 بهمن تصمیم داشتیم از مسیر بندرعباس به سیتان و بلوچستان وارد بشیم که یه اتفاق مسیرمون رو عوض کرد . بعد از 11 سال تونستم شماره یکی از دوستان خوب بلوچم رو پیدا کنم ولی روستای پارود از توابع شهرستان سرباز بود و علنا از چابهار تا اونجا 200 کیلومتر دوستم صباح اصرار که از کرمان وارد بشو و یه شب مهمونشان باشیم . ظهر چهارشنبه این پیشنهاد رو با خانوم خودم و جعفر مطرح کردم و اونا هم موافقت کردن و برنامه ریزی چند روزه من برای مسیر بندرعباس همه به هم ریخت .
تصمیم مسیر کرمان و ایرانشهر و پارود و سپس چابهار .
شب ساعت 8 شام خوردیم و خیلی عجیب که من خوابم برد
ساعت 12 شب یکباره از خواب پریدم و دیدم همه خوابن !!!! سریع بیدار باش زدم و همه رو بیدار کردم و گفتم حرکت .
نکته : اصولا من قبل از سفر تمام شهرهای مسیر رو رصد میکنم و تمامی جاهای دیدنی رو یادداشت میکنم و هتل و همه چیز رو اوکی کینم که متاسفانه با توجه به شلوغی بسیار زیاد چابهار هیچ هتلی گیرمون نیومد و تصمیم شد برا احتیاط چادر ببریم و اونجا اتاق اجاره کنیم .
تا تمامی وسایل رو گذاشتیم داخل ماشین ساعت 1 بامداد 18 بهمن حرکت کردیم به سمت نیریز و سیرجان و بم .
درباره این سایت